
چطور بر ترس از نه شنیدن غلبه کنیم؟ نه شنیدن برای بسیاری از ما، سخت و دردناک است!
3- چندین بار به فردی که به او علاقه دارید، درخواست آشنایی یا ازدواج دادهاید و هربار به شما گفته نه!!
4- حتی به شریک یا مدیرتان درخواست سرمایه گذاری در جایی را دادهاید و اوحرف شما را نمیخرد و حالتان بد میشود از اینکه همیشه نه میشنوید!
5- برای فروش محصولتان به این در و ان در زدهاید اما هر بار پاسخ نه شنیدهاید.
6- بعد از مدتها کلنجار رفتن با خودتان، از مدیرتان درخواست افزایش حقوق یا وام میکنید؛ اما با یک نه قاطع او، حالتان دگرگگون شده و اعصابتان خرد میشود!!!
اصلاً اگر نه شنیدن را تقریباً معادل با شکست خوردن بدانیم، به نظر شما افراد موفق چندبار شکست خوردهاند؟
آیا افراد موفق و بزرگ، ترس از نه شنیدن نداشتهاند؟
به زندگی افراد بزرگ که نگاه کنیم، بعید است بتوانیم کسی را پیدا کنیم که ترس از نه شنیدن نداشته باشد. منتها آنها با آموزش یا بدون آموزش، به هرحال نحوه مواجه به نه شنیدن را بلد بودهاند.
رابرت کیوساکی میگوید:
برندهها از شکست خوردن نمیترسند. ولی بازندهها چرا!
شکست بخشی از فرایند موفقیت است. کسانی که از شکست دوری میکنند از موفقیت نیز همان قدر دور میشوند... بنابراین نه شنیدن و شکست خوردن برای همه افراد موفق همیشه بوده و از این به بعد هم خواهد بود.
چرا باید هنر نه شنیدن را داشته باشیم؟
اگر طاقت و تحمل نه شنیدن نداشته باشیم، بسیاری از فرصتهای زندگی را با اولین پاسخ نه که میشنویم، از دست میدهیم! همچنین با نه شنیدن حالمان بد میشود و دچار خودخوری میشویم. اعتماد به نفسمان کاهش پیدا میکند و دیگر شهامت انجام کارهای بزرگ را نخواهیم داشت. اما وقتی نه بشنویم و بدانیم که چطور نه بشنویم، از هر نه که میشنویم، انگیزهای دو چندان میگیریم و شروع به رفع اشکال میکنیم و به این فکر میکنیم که چه اتفاقی افتاد که نه شنیدم؟ پس بار دیگر محکمتر و مصممتر برخواهم گشت! آیا اصلاً ممکن است همه به ما «بله» بگویند؟
شاید ریشه عدم تحمل نه شنیدن در برخی افراد این باشد که از همه توقع دارند بله بشنوند!
حتماً با آدمهای متوقع در نزدگی تان روبرو شدهاید که انتظار دارند همه درخواستهایشان اجابت شود! اما تیر آنها بالاخره در جایی به سنگ خواهد خورد و مجبورند نه بشنوند. این نه شنیدن برای کسی که تمرین نکرده و تا به حال نه نشنیده، سخت و دردناک خواهد بود؛ اما برای کسی که بارها و بارها نه شنیده باشد، هرگز سخت نیست.مثلاً فرض کنید شما برای انجام مصاحه استخدامی مجبور باشید به شرکتهای مختلف سر بزنید. اگر آدمی باشید که با یک یا دوبار نه شنیدن جا بزند، بدون تردید هرگز موفق نخواهید شد و اعتماد به نفستان به شدت کاهش خواهد یافت.اما اگر مهارت نه شنیدن را بلد باشید، آنقدر پافشاری میکنید تا بالاخره حقتان را از زندگی بگیرید.
نه شنیدن حتی از نه گفتن هم مهمتر است!
این روزها آموزشهای یادگیری مهارت «نه گفتن» صورت گرفته و دورههای زیادی در این خصوص برگزار میشود.
هر جا که میرویم، هر کسی را میبینیم، حتی وقتی در حال تماشای تلویزیون هستیم، مطالبی در مورد مهارت یا جرئت «نه گفتن» میشنویم و اگر هم بگوئیم مؤثر نبودهاند، بیانصافی کردهایم. مهارت «نه گفتن» موضوع مهمی است که مسائل مهمی در زندگی را در بر میگیرد. مسائلی مثل تجربهها، سختیها، ارتباط ما با اطرافیان و… اما از یک نکته اساسی بسیاری از مواقع غافل میشویم.
یادگیری مهارت نه شنیدن!
همانطور که ما باید تمرین کنیم در مواقعی که شرایطمان مناسب نیست یا برای مثال انجام کاری برایمان مقدور نیست نه بگوئیم، باید برای نه شنیدن نیز خود را آماده کنیم. زمانی که ما تصمیم میگیریم «نه» بگوئیم، قطعاً داریم به دیگران آموزش میدهیم که آنها نیز «نه» بشنوند! بنابراین خودمان هم همیشه قرار نیست پاسخ مثبت بشنویم و با این حساب گاهی اوقات باید خودمان را برای نه شنیدن آماده کنیم.
میخواهم بدون اضافه گویی، راهکارهایی برای جلوگیری از ترس از نه شنیدن به شما یاری میرساند. (چطور بر ترس از نه شنیدن غلبه کنیم؟)
راه اول: برای خودت چالش نه شنیدن بساز!
به یکی دو مورد از آن اشاره میکنیم؛ اما برای یاد گرفتن چالشهای خیلی جالبتر در کلاس های نمایندگان ما کنید:
چالش اول: پول پاره!
یک پول پاره پوره بردارید. می دانید که هیچکس از پول پاره خوشش نمیآید. به دکهها، تاکسیها، اتوبوسها و مغازهها مراجعه کنید و تلاش کنید با آن پول پاره، چیزی بخرید. مطمئناً تقریباً اکثر فروشندهها و افراد، این پول پاره را از شما نخواهند پذیرفت. این یک تمرین خیلی جالب برای نه شنیدن است. شروع کنید!
چالش دوم: آموزش پولی!
حتماً چیزی برای آموزش دادن بلد هستید. تلاش کنید برای افراد خانواده یا دوستان، یک کلاس آموزشی بسیار کوتاه برگزار کنید. مثلاً آنها را دور هم جمع کنید و بهشان آموزش بدهید. سپس بعد از پایان کلاس، از آنها بخواهید که بابت برگزاری کلاس و آموزش دادن به آنها مقدار زیادی پول به شما بدهند!بدون شک بسیاری از آنها نخواهند پذیرفت و شما میتوانید نه زیادی بشنوید!
چالش سوم: راننده تاکسی شوید!
پیش یک راننده تاکسی بروید و از او بخواهید به جای ایشان، شما رانندگی کنید! به احتمال قوی آنها این درخواست شما را نخواهند پذیرفت. شاید هم فکر کنند خدای نکرده یک تختهتان کم است! اما حتماً امتحانش کنید
چالش چهارم: پاشو من بنشینم!
در مترو یا اتوبوس، از افراد مختلف بخواهید بلند شوند تا شما سر جایشان بنشینید. بدون عذر و بهانه، احتمالاً افراد خیلی کمی این درخواست شما را خواهند پذیرفت و میتوانید نههای زیادی بشنوید!
چالش پنجم: یک جوک بگو!
به هرکس در خیابان میرسید، از او بخواهید یک جوک برای شما تعریف کند. احتمالاً به دیوانگی متهم خواهید شد! اما چالش بسیار جالبی است. هم فال است و هم تماشا!لزوماً نیاز نیست که جوک بگویند. میتوانید از آنها خواهش کنید در مورد موضوعاتی مثل محیط زیست یا سیاست برای شما حرف بزنند! راستی خودتان بلد هستید جوک تعریف کنید؟
چالش ششم: اتاق خالی میخوام!
کارهای بزرگی انجام دهید. شاید بپرسید این چه ربطی به نه شنیدن دارد؟ واقعیت این است که وقتی شهامت شما زیاد شود، شهامت نه شنیدن شما هم زیاد خواهد شد.نلسون ماندلا گفته است: «من بر این باورم که شجاعت به معنای فقدان ترس نیست؛ بلکه غلبه بر آن است. فرد شجاع کسی نیست که ترس را احساس نکند، بلکه کسی است که بر آن فائق بیاید.»تماس تلفنیای که از آن میترسید، دقیقاً همان تماس تلفنیای است که باید همین امروز بگیرید.سوالی که از پرسیدن آن میترسید، دقیقاً همان سوالی است که باید بپرسید.مکالمهای که از آن میترسید، دقیقاً همان مکالمهای است که باید انجام دهید.امتحانش کنید. همین الان فهرستی از افرادی بنویسید که میترسید یا خجالت میکشید با آنها صحبت کنید. آدمهای بزرگ، آنهایی که هنوز احساس میکنید آمادگی صحبت کردن با آنها را ندارید؛ همان ترسناکها. این بخش ساده ماجراست. قسمت سخت اما رضایت بخش، پس از این کار حاصل میشود. تلفن را بردارید، در بزنید، پیش آن افراد بروید و به خواستههایتان برسید.
رادیو